مرز شادى و نشاط :
براساس هدف و فرجام زندگى، شادى و نشاط از ديدگاه اسلام داراى حد و مرز مىباشد. محتوا و قالب شادى و نشاط و عوامل آن نبايد با روح توحيدى و انسانى كه دين اسلام مطرح كرده است، در تضاد و تنافى باشد؛ زيرا هر پديدهاى كه انسان را از آرمان و غايت اصلى خويش دور سازد، به هيچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود.بنابراين پديده شادى و نشاط و عوامل آن به عنوان يك نياز اساسى و ضرورى تا حدى روا و مجاز مىباشد كه علاوه بر آن كه مانع نيل انسان به هدف اصلىاش نگردد، بلكه در رسيدن به آن مددكار وى باشد؛ از اين رو بسيارى از انديشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا كه انسان در انجام هر رفتار ارادى، انگيزه و هدفى را پىمىگيرد.(7) شادى و نشاط به عنوان يك رفتار، از اين قاعده مستثنا نبوده، هدف و انگيزهاى در آن دنبال مىشود.در اين پديده، اگر انگيزه و هدف، حق و در راستاى هدف اصلى زندگى آدمى باشد، اين پديده حق، مفيد و سودمند خواهد بود و اگر انگيزه و هدف باطل در آن نهفته باشد و در برابر هدف اساسى زندگى انسان باشد، اين پديده، باطل و مضر خواهد بود؛ بنابراين مىتوان مرز شادى و نشاط را انگيزه و هدف آن دانست.مزاح و شوخى كه يكى از عوامل برجسته شادى است، اگر به سبكسرى، بىشرمى و گستاخى بياميزد، «هزل» ناميده مىشود كه در اسلام مطرود است و اگر به تحقير و بدگويى و ناسزا آميخته گردد، آن را «هجو» مىخوانند و اين نيز در اسلام نهى شده استيكى از صحابيان از رسول خدا پرسيد: «آيا اگر با دوستان خود شوخى كنيم و بخنديم، اشكالى دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشايستى در ميان نباشد، اشكالى ندارد(8) و اگر شوخى از حد خارج شود و به بيهودگى يا زيادهروى بينجامد، باز از نظر اسلام عملى ناپسند خواهد بود؛ همان طور كه اميرمؤمنان على عليهالسلام مىفرمايد: «هر كس بسيار شوخى كند، وقار و سنگينى او كم مىشود».(9)امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «زياد شوخى كردن، آبرو را مىبرد».(10)خنده و تبسم كه از عوامل ديگر نشاط و شادى است، بايد صادقانه بوده، شخصيت آدمى را لكهدار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفيد ا ست كه به شخصيت ديگران لطمه وارد نياورد. خنده، با انگيزه آزردن، اهانت و تحقير ديگرى، حكم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت نكوهيد شده و حرام است. وقتى براى مؤمن، احترامى برتر از كعبه را بر شمردهاند، به خوبى روشن مىشود كه اهانت و تحقير او، چه اندازه نكوهيده است.(11) قالبهاى نشاط و شادى و عوامل آن نيز بايد در شأن مقام انسان و آرمانهاى والاى او باشد؛ زيرا گاهى محتوايى مفيد، در قالبى نامناسب نتيجه اثرگذارى را معكوس خواهد كرد و به همين دليل در روايات، «قهقهه» از شيطان تلقى شده(12) و «تبسم» بهترين خنده دانسته شده است.(13) زمان و مكان نشاط و شادى نيز بايد با آن متناسب باشد؛ زيرا اگر اين تناسب برقرار نباشد، بسيار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذلهگويى در مراسم سوگوارى و مكانهاى مقدس ناپسند است(14) و در خصوص مكان و زمان خنده از رسول اكرم صليالله عليه و آله نقل شده است: «كسى كه بر جنازهاى بخندد، خداوند در روز قيامت پيش چشم همه، به او اهانت مىكند و دعايش اجابت نمىشود و كسى كه در گورستان بخندد، باز مىگردد، در حاليكه سختى بزرگى همانند كوه اُحد، براى اوست».(15)از آن چه در اين فراز گفته شد، مشخص مىگردد كه پارهاى از روايات كه به صورت مطلق يا مقيد، شادى و عوامل آن را نكوهش كردهاند، ناظر به شادى، نشاط و عواملى است كه از مرز و حدود شادى خوشايند از ديدگاه اسلام پا فراتر نهادهاند به افراط و تفريط در غلتيدهاند. اسلام اصل شادى و عوامل آن را ناپسند نشمرده است، بلكه آن را تأييد و توصيه كرده است.
تعریف جوان وویژگیهای این دوره
جوانی دورانی است که در آن انسان میتواند به اوج شکوفائی خود دست پیدا کند. دورانی است که ضمینهی کشف استعداد ها و بارور شدن آنها فراهم است. و جوان در این دوران آیندهی مادی و معنوی خود را مشخص میکند. لذا میتوان، دوران جوانی را، دورانی بسیار حساس و مهم واساسی دانست.دوران نوجوانی و جوانی، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده ی شخصیت فرد است. دوران جوانی، دوران مسئولیت است، سن به خود آمدن و بیداری است. کسی که در دوران جوانی به سعادت خود فکر نکند و به سستی و سهل انگاری، شیرین ترین دوران عمر خود را به رایگان از کف بدهد استحقاق توبیخ و کیفر دارد. امام صادق عليه السلام در ذیل آیه شریفه (اولم نعمّرکم ما یتذّکّر فیه من تذکّر)؛ آیا آن قدر شما را عمر ندادیم که بیدار شوید؟، می فرماید: این توبیخ و سرزنش نسبت به جوان هیجده ساله است.(16) رسول اکرم صلي الله عليه و آله می فرماید: در هر شب فرشته ای از آسمان فرود می آید و می گوید: «یا ابناء العشرین جدّوا و اجتهدوا»(17) بیست ساله ها، تلاش کنید.جوان در برابر کارهای خویش مسئول است، در برابر انتخاب و عدم انتخاب و چگونه انتخاب نمودن مسئول است و هرگز نمی تواند عذر بیاورد که جوان بودم و جاهل؛ زیرا فردا خود را سرزنش می کند و اشک حسرت می ریزد.دوران جوانی از پر ارج ترین فرصت های ثمربخش در زندگی است. استفاده از فرصت جوانی، شرط اساسی کامیابی و موفقیت آدمی است. خوشبختی و بدبختی هر انسانی در ایام جوانی اش پی ریزی میشود. دوران جوانی کوتاه است و یک روز غفلت مایه پشیمانی و حسرت طولانی زندگی است.جوان در برابر کارهای خود، جامعه و وجدان خویش مسئول است و بایدپاسخ گوی کارهای خود باشد؛ چنان که همه انسان ها مسئولند و انسان مسئول آفریده شده است. رسول خدا صلي الله عليه و آله می فرماید:«کلکم راع و کلّکم مسئول عن رعیّته»(18)همه شما دارای مسئولیت هستید و در برابر مسئولیتی که دارید مورد سوال خواهید بود.توصیه های قرآن و دستورهای دین – به ویژه امر به معروف و نهی از منکر، جهاد و کیفرها و مجازات ها به علّت مسئول بودن انسان است.نقش وجايگاه جوان در جامعه با ايفاي مسئوليت مشخص مي گردد .يک جوان با يک هويت مشخص ونقش معين بايستي منزلت خود را دريابد وآن را شکوفا سازد .
مسئولیت پذیری
تجربه نشان داده است جوانان برای حفظ استقلال خود در زندگی ونشان دادن موقعیت و جایگاه رفیع خود در خانواده و جامعه درپی پذیرش مسئولیتهای گوناگون در این ایام میباشند تا از این طریق قابلیتهای خود را نشان داده و از طرفی خود را در رسیدن به استقلال واقعی،کمک نمایند.
عواطف و احساسات شدید
نوجوانی و جوانی، دوره طوفانی و بی قراری روح است که بیشتر از هر دوره دیگر، دست خوش هجوم احساس ها و عواطف گوناگون و شگفت انگیز می شود. جوان تازه بالغ به دلیل رشد فیزیکی، ذهنی و روانی، اجتماعی و هورمونی و... تحت تأثیر شدید احساس ها و عواطف بحرانی خویش، سخت حساس و زودرنج می شود. هیجان عاطفی و احساسی پرتلاطم و پرتنش نوجوانان، طبیعی و اقتضای سن شان بوده، تحت تأثیر نیازمندیهای طبیعی و اصیل روانی و جسمانی قرار دارد.
معنویت گرایی
حقيقت ما روح و نفس ماست كه از روح خدا بوده و قبل از نزول و هبوط از قدس و طهارت برخوردار بوده است و با تنزل و عبور از منازل و عوالم به حجابهايى محجوب گشته و آلودگىهايى كه خاصيت منازل و عوالم گوناگون بوده است بر آن عارض مىگردد و بدتر از آن وقتى كه روح در بدن مادى جلوه كرد، با تجلى در بدن و تعلق به آن در مضيق ماده و طبيعت قرار گرفته است. اين روح اگر با تعلقات مادى و آلودگىها و ناپاكىها كه از گناهان و ترك واجبات و انجام محرمات نشأت مىگيرد، از حقيقت خود بيشتر دور گردد، از سنخيت عالم خود كه عالم قدس و ملكوت بوده فاصله بيشتر مىگيرد. از آنجا كه جوانان در اوان تكليف قرار گرفته و هنوز روحشان مكدر به گناهان و تعلقات نگشته است از قداست و طهارت خاصى برخوردارند، ازاينرو مىتوان گفت آنان به موطن اصلى خويش كه همان عالم ملكوت و طهارت و قداست مىباشد، نزديكترند. احترام خواهی
جوان براى شخصيت خود اهميت بسيار قائل است، هر نوع كم توجهى را بىاحترامى به شخصيت خود مىداند. و چه بسا واكنش نشان مىدهد. احترام به شخصيت جوان در تربيت او بسيار موثر است. اگر جوان خود را بىمقدار و حقير بشمارد، احساس كند در نظر ديگران اعتبار و جايگاهى ندارد و نزد ديگران از احترام و ارزش برخوردار نيست، تلاش در جهت رشد و تربيت خود را بىثمر مىداند و چه بسا رفتارهاى نابهنجار بروز مىدهد.امام هادى عليهالسلام مىفرمايد: «از شر كسى كه خود را خوار مىداند،ايمن مباش.»(19) استاد مطهري در این زمینه ميگوید: روشي كه ما در مقابل نسل جوان در پيش گرفته ايم همان روش دهانكجي، انتقاد و سرزنش نسل جوان مي باشد كه اين شيوه درست نيست. اگر بدون احترام گذاشتن به نسل جوان بخواهيم نسبت به مسائل و احساسات پاك جوانان بي تفاوت باشيم، محال است كه بتوانيم جلوي انحرافات ديني و اخلاقي نسل آينده جوان را بگيريم.(20) حضرت ابراهيم(عليه السلام)از فرزند عزيزش اسماعيل درباره فرمان خدا ـ كه براى ذبح او آمده بود ـ نظرمى خواهد. و پدر صد ساله با فرزند سيزده ساله مشورت مي كند. آرى، نوجوان بايد احساس استقلال واحترام كند.قرآن مىفرمايد: همينكه كودكان يتيم قدرت داد و ستد پيدا كردند اموال ارثى پدر را به خودشان واگذار كنيد. و براى هميشه آنان را وابسته قرار ندهيد.
حضور در عرصه جامعه
در هر دورهای بحثهای گوناگونی در خصوص رفتارهای جوانی مطرح میشود،اما روزنامهنگاران و سیاستمداران سعی میکنند این رفتارها را متناسب با ارزشها و الگوهای زندگی جوانان مطابق با بینش خود تعبیر و تفسیر کنند.به نظر میرسد جوان یک نوع کارکرد آیینهای برای جامعه باتوجه به ارزشهای آن دارد.جوانان میخواهند به باز سازی صحیح ارزشها اقدام کنند. یعنی از یک طرف به حفظ ارزشها واز طرف دیگر به بازسازی عمیق آنها بپردازند. این بحثها مربوط به رفتارهای جوانی است واز سوی دیگر معطوف به رفتارهایی است که جنبههای اخلاقی را در هر دوره مطرح میکند.در دوران بحرانها،جنگها و پس از آنها، وظیفهی بازسازی و مسائلی از این قبیل مطرح میگردد. بنابراین جوانان چنین وظایفی را بر عهده میگیرند. از آنها در خواست میگردد که از منافع ملی در داخل و خارج از مرزهای خود حمایت کنند. در این دوره از جوانان به عنوان وطن پرست با الگوهای تجددگرایی یاد میشود.(21)
پي نوشت ها :
1.محمد رضا مسعودي، کارشناس مردم شناسي- دانشگاه يزد
2.نشريه پيوند، ش 297، ص 33.
3.مايکل آيزنک، روان شناسى شادى، ترجمه خشايار بيگى و مهرداد فيروز بخت، ص 12.
4.روزنامه انتخاب، 7 آذر 79، ص 8.
5.على اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج 13، چاپ اول از دوره ى جديد 1373، نشر مؤسسه ى انتشارات و چاپ دانشگاه تهران
http://www.mesbahyazdi.org.آيت الله مصباح6
7.اخلاق اسلامى، ص98-99؛ اخلاق الهى، ج5، ص238
8.(كافى، ج2، ص663 ن تحفالعقول، ص323)
9.غررالحكم، ص222
10.كافى، ج2، ص665
11.اخلاق الهى، ج5، ص256-257.
12.كافى، ج2، ص664.
13.غررالحكم، ص222.
14.اخلاق الهى، ج5، ص258-259.
15.همان.
16.تفسیر برهان، ذیل آیه مورد بحث.
17.مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۳۵۳
18.بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۳۸
19.تحف العقولص 483
20.جوان در انديشه ي استاد مطهري،باشگاه اندیشه
21.جامعه شناسی جوان دکتر رسول ربانی چاپ دوم 1383
ادامه دارد
نظرات شما عزیزان: